عشق سرخ
نمیدانی که چقدر دلتنگم ، بیقرارم برای یک لحظه در کنار تو بودن ! تا قلبم به عشقت تند تند بتپد و آغوشم به استقبال آغوش گرم تو رود! نمیدانی که چقدر بی تابم ، دلتنگ لحظه دیدارم ، برای نفسی تازه ، برای حضوری عاشقانه ! تا به عشق تو لحظه هایم بهاری شود ، تا امیدوار شود دلی که به عشق تو لحظه شماری میکرد تا ببیند روی ماه تو را و ببوسد گونه مهربان تو را! هر چه زمان میگذرد ، دلتنگی هایم بیشتر میشود ، آنگاه که شب و روز بیقرارم ، بیشتر از گذشته عاشقتر میشوم! نمیدانی که در حسرت عشق تو نشسته ام ، با اینکه در غم عشق ننشته ام و به عشق تو زنده ام اما در حسرت یک لحظه نگاه به چشمان زیبای توام! نمیدانی ، تو نمیدانی که چقدر دوستت دارم، تو نمیدانی که یک لحظه تو را ببینم ، انگار که دنیا را به من داده اند! چقدر دلتنگم ، بیقرارم ، دیگر آرزویی جز در کنار تو بودن ندارم ، منتظر می مانم ، تا عشقم را دوباره ببینم!
نظرات شما عزیزان:
Code Center
برچسبها: